نشدی عاشق
نشدی عاشق
ز کجا دانی
چه کشد هرشب
دل من گلنار
نشدی عاشق
نشدی عاشق
ز کجا دانی
چه کشد هرشب
دل من گلنار
نشدی عاشق
نشدی عاشق
ز کجا دانی
چه کشد هرشب
دل من گلنار
نشدی عاشق
نشدی عاشق
ز کجا دانی
چه کشد هرشب
دل من گلنار
ﻣــــﺮﺍﮐﻪ ﻣﮯﺷﻨﺎﺳﮯ؟
ﺧﻮﺩﻣﻢ. . .
ﮐﺴﮯ ﺷﺒﻴــﻪ ﻫﻴـــﭽﮑﺲ. . .
ﮐﻤﮯ ﮐﻪ ﻻﺑﻪ ﻻﮮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﻳﻢ ﺑﮕﺮﺩﮮ
ﭘﻴﺪﺍﻳﻢ ﻣﮯﮐﻨﮯ. . .
ﺷﺒــﻴﻪ ﭘﺴﺖ ﻫﺎﻳﻢ ﻫﺴﺘـﻢ. . .
"ﻏﻤﮕﻴﻦ. .ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ. .
ﺻﺒﻮﺭ. .ﮐﻤﮯﻫﻢ ﺑﻬـﺎﻧﻪ ﮔﻴـﺮ"
ﺍﮔـﺮﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍﺑﻴﺎﺑﮯ. . .
ﻣﻨﻢ ﻫﻤـﺎﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺍﻡ. . .
ﺷﺒﻴﻪ ﺑـــﺎﺭﺍﻥ ﭘﺎ ﻴﻴﺰﮮ. . .
ﺍﺯﺷﻠﻮﻏــﮯﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ. . .
ﻭ ﺑﻪ #ﺗﻨﻬــﺎﻳﮯ ﻧﺰﺩﻳـﮏ. .*
روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آن ها را داخل جعبه می گذارند .
وقتی
عاشق شدی، معامله ی سخت و سنگینی با زندگیت کرده ای، معامله ای که هیچگاه
برد-برد نتیجه آن نیست، یا برنده ای، بردی پیروزمندانه ویا باخته ای،
باختی....
عشق و نفرت
سلام
بعد از گذشت چند روز دست به قلم شدم ...
فک کنم سوژه خوبی رو انتخاب کردم واس نوشتن ...
یادم رفت اینو بگم اصلا ذوق و سلیقه نوشتن رو ندارم ... نه ادبیات خوندم و نه از ادبیات خوشم میاد ... فقط واس دلم مینویسم
و همیشه، برای این که سوادش رو ندارم بدون مقدمه شروع میکنم به نوشتن ... حق اعتراضم نیست چون اولش خودم اعتراف کردم ...
وقتی 10 سالم بود
دقیقا یادمه تو فصل زمستون بود ... سرما و آلودگی هوای
تهران دس به دس هم داده بودن که حال پدرم بدتر بشه ، قشنگ یادمه که اون
موقع ها حال پدرم چقدر بد شده بود ... شیمایی خیلی اذیتش میکرد ...
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مث دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یکم عاشقی و نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه گذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود و نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید الک دولک بود
نه باورم نمیشه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو گل دنیا تک بود
قصه با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلبم مث نمک بود...