اندیشه ای برهنه همی جوشد از درون
نی با کلام و دفتر و حتی اشارتی
هر لحظه محو می شود از خود وجودِ من
دیگر چه گویمت نه حضور و شهادتی
اندیشه ای برهنه تر از هر برهنه ای
بی کم و کیف و وضع و مقولات دیگرش
بی عین و ذهن و مدرک و محمول و علتی
بی ایده ای ز مطلق و ضدش تعیّنی